معنی سنسورهای حرارتی

لغت نامه دهخدا

حرارتی

حرارتی. [ح َ رَ] (ص نسبی) منسوب به حرارت.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

حرارتی

گرمایشی

کلمات بیگانه به فارسی

حرارتی

گرمایشی

فرهنگ فارسی هوشیار

پر حرارتی

حالت و چگونگی پر حرارت


رآکتور حرارتی

واکنای گرمایی

انگلیسی به فارسی

Thermal bonding

پیوند دادن حرارتی - استحکام گرمائی - باند حرارتی - پیوند حرارتی


Heat set

ثبات حرارتی - تثبیت حرارتی


Heat stability

ثبات حرارتی - پایداری حرارتی


thermal balance

بالانس حرارتی، تعادل حرارتی

معادل ابجد

سنسورهای حرارتی

1211

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری